افسر سایبری

شعارما: کارفرهنگی در فضای مجازی

افسر سایبری

شعارما: کارفرهنگی در فضای مجازی

عنوان دومین مطلب آزمایشی من

چهارشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۶ ب.ظ

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۰۹
احسان علی بابایی

بلاگ بیان

وبلاگ

وبلاگ نویسی

نظرات  (۳)

۰۹ مهر ۹۳ ، ۱۴:۰۶ کوشا ساعی
به جمع کاربران بلاگ بیان خوش آمدید.
این یک نظر آزمایشی است.

آی قصه قصه قصه

نون و پنیر و پسته

علی بازم کناره

عکس بابا نشسته

 

درد و دلش با  بابا

ببین چقدر باصفاست

اسم خودش علی و

اسم باباش مصطفاست

 

همون علی که قلبش

یه تیکه از آهنه

اسم فامیل اونا

احمدی روشنه

 

میگه ببین باباجون

حال ماها عالیه

فقط توی خونمون

جای شما خالیه

 

امروز توی مدرسه

دوباره بیست گرفتم

آقا معلم زیرش

نوشت که من فرشتم

 

حال مامان باباجون

بگی نگی غمینه

غصه زیاد میخوره

کارش فقط همینه

 

همیشه توی اتاق

زل میزنه به عکست

همون عکسی که منم

هستم کنار دستت

 

میگه با چشم گریون

خوش به حالت مصطفی

نمی بینی که شده

رهبر غریب و تنها

 

خوش به حالت که رفتی

نموندی که ببینی

تو هم مثل بعضی ها

دست به سینه بشینی

 

یه عده ای اومدند

با یه کلید تدبیر

هسته ای ماها رو

بستند با قفل و زنجیر

 

یه عده ای اومدن

پا رو شرف گذاشتن

دست مریزاد به همه

هیچ چیزی کم نذاشتن

 

هیچ چیزی کم نذاشتن

هرچی که داشتیم دادن

معاهده ، راکتور

ان پی تی رو هم دادن

 

اونچه که بود مصطفی

حق مسلم ما

دادن به دست دشمن

آدمای بی خدا

 

خوش به حالت مصطفی

رفتی به عرش اعلا

ندیدی که هسته ای

شد به کام دشمنا

 

خوش به حالت ندیدی

با یه فوت و دوتا فن

آب سنگین اراک رو

چطور دادن به دشمن

 

بابا، میگفتش مامان

اگه آروم بشینیم

تعلیق هسته ای رو

تا عمر داریم می بینیم

 

من نمی فهمم بابا

معاهده ، ان پی تی

میگفت که تعلیق شده!

بابا تعلیق یعنی چی؟؟!!

 

مامان میگفت که یعنی

یه عده ای بی حیا

پا گذاشتن رو خون

پاک همه شهیدا

 

اینو بدون عزیزم

حقی که مال ماهاست

عصاره ی خونیه

که از همه شهیداست

 

میراثی که باباتو

دوستاش به جا گذاشتن

یه عده دشمن پرست

به روشون پا گذاشتن

 

انتقاد از اونا هم

یه جور بازی با مرگه

سرش بالای داره

هرکی که اهل درده

 

هرکی که اهل درده

باید ساکت بمونه

چشم و گوشو ببنده

فقط آواز بخونه!!

 

مگه میشه باباجون

ساکت و بی صدا موند؟؟!!!

یا منتظر اعجاز

از طرف خدا موند؟؟!!

 

باید یه کاری کنیم

اینجوری هم نمیشه

اینقده ساکت شدیم

تیشه زدن به ریشه

علی نظری(محب الحسن)

سلام خداقوت
بروزیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی